[فعل]

s'adresser

/adʀese/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: adressé] [حالت وصفی: adressant] [فعل کمکی: être ]

1 با کسی صحبت کردن کسی را مخاطب قرار دادن

  • 1.Cet homme ne peut pas s'adresser au tribunal.
    1. این مرد نمی‌تواند با دادگاه صحبت کند.
  • 2.Les enfants n'ont pas le droit de s'adresser au conseil.
    2. بچه‌ها حق ندارند با شورا صحبت کنند.

2 فرستادن ارسال کردن (adresser)

  • 1.Elle a adressé la lettre à son fils.
    1. او نامه را به پسرش فرستاده است.
  • 2.J'ai adressé un courrier à mon propriétaire pour lui dire que je quittais l'appartement.
    2. من یک نامه به صاحبخانه‌ام ارسال کردم تا به او بگویم که آپارتمان را ترک کرده‌ام.

3 مراجعه کردن رفتن (نزد)

  • 1.Adressez-vous à ma secrétaire, elle vous renseignera.
    1. به منشی من مراجه کنید، او شما را راهنمایی خواهد کرد.
  • 2.Je me suis adressé aux autorités locales pour obtenir un permis de pêche.
    2. برای گرفتن مجوز ماهیگیری، به مقامات محلی مراجعه کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان