[اسم]

l'affection

/afɛksjɔ̃/
قابل شمارش مونث
[جمع: affections]

1 علاقه محبت، عاطفه

  • 1.Juliette, j'ai beaucoup d'affection pour toi.
    1. ژولیت من خیلی به تو علاقه دارم.
  • 2.Mes élèves montrent leur affection par des applaudissements continus.
    2. دانش آموزانم محبتشان را با تشویق های پیاپی نشان می دهند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان