[اسم]

l'agence matrimoniale

/aʒɑ̃s matʀimɔnjal/
قابل شمارش مونث
[جمع: agences matrimoniales]

1 موسسه ازدواج بنگاه زناشویی

  • 1.Déçu de ses rencontres, il a décidé d'avoir recours à une agence matrimoniale pour trouver l’âme sœur.
    1. ناامید از ملاقات‌هایش، او تصمیم گرفت که از یک موسسه ازدواج برای پیدا کردن نیمه گمشده‌اش کمک بگیرد.
  • 2.Je suis à la recherche de mon âme sœur, je me suis adressée à l'agence matrimoniale.
    2. من در جستجوی نیمه گمشده‌ام هستم، (بنابراین) به یک موسسه ازدواج مراجعه کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان