[اسم]

l'allusion

/alyzjˈɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 کنایه اشاره، ارجاع

  • 1.En terminant, je voudrais faire allusion à quelque chose qui s'est passé pendant la période des questions hier.
    1. در آخر می‌خواهم سخنانم را به موردی که در طول جلسه پرسش و پاسخ دیروز اتفاق افتاد ارجاع بدهم.
  • 2.Je n'ai pas entendu la députée faire allusion à vous personnellement.
    2. نشنیدم که نماینده شخصا به تو اشاره‌ای کند.
  • 3.Je vais faire allusion à un passage que j'ai utilisé dans mon discours.
    3. می‌خواهم به پاراگرافی که در سخنانم استفاده کردم اشاره‌ای بکنم.

2 تلمیح

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان