Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . پس
2 . در آن زمان
3 . در این صورت
4 . (یا) شاید
5 . خب [نشاندهنده بیصبری، بیتفاوتی یا تعجب]
6 . خب که چی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
alors
/alɔʀ/
غیرقابل مقایسه
1
پس
در نتیجه
informal
1.Alors, je lui ai dit ce qu'il avait répondu, et alors elle a ri.
1. پس، بهش گفتم چه جوابی داده بود و سپس خندید.
2.Si tu sais conduire, alors tu peux prendre la voiture.
2. اگر تو میتوانی رانندگی کنی، پس میتوانی ماشین را بگیری.
2
در آن زمان
آن وقت، در آن هنگام
1.Je serai alors heureux.
1. من در آن وقت خوشحال خواهم بود.
2.Le village était alors en plein déclin.
2. روستا در آن زمان در سقوط کامل بود.
3
در این صورت
پس
مترادف و متضاد
en ce cas
1.Alors vous viendrez ?
1. پس [در این صورت] میآیید؟
2.Si cela vous convient, alors téléphonons-lui.
2. اگر چنین مشکلی داشتید، در این صورت باید با او تماس بگیریم.
4
(یا) شاید
ou alors
یا شاید
Elle ne viendra pas, ou alors elle arrivera à la fin.
او نخواهد آمد، یا شاید هم آخرش بیاید.
5
خب [نشاندهنده بیصبری، بیتفاوتی یا تعجب]
informal
1.Alors, ça vient ?
1. خب، میشه؟
2.Alors, raconte-moi ce qui était passé.
2. خب، تعریف کن چی شده!
3.Et alors, qu'est-ce que ça change ?
3. خب، چی عوض شده؟
[حرف ندا]
alors
/alɔʀ/
6
خب که چی
informal
1._ Il m'a insulté. _alors ?
1. _ به من توهین کرد. _خب که چی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
aloi
almanach
allô
allégé
alléguer
alors je ne suis pas intéressé.
alors je vais aller voir ailleurs.
alouette
alourdir
alourdissement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان