[اسم]

l'animation

/animasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 انیمیشن پویانمایی، کارتون

  • 1.Il réalise des films d'animation.
    1. او فیلم‌های انیمیشن تولید می‌کند.
  • 2.L'animation dans le jeu vidéo est très réaliste.
    2. پویانمایی در این بازی ویدئویی بسیار واقع‌گرایانه است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان