[صفت]

anti-moustique

/ɑ̃timustik/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: anti-moustique] [مذکر قبل از حرف صدادار: anti-moustique] [جمع مونث: anti-moustique] [جمع مذکر: anti-moustique]

1 ضد پشه

  • 1.C'est une lotion anti-moustique.
    1. این یک لوسیون ضد پشه است.
  • 2.On utilise ces pommades anti-moustique.
    2. ما از این پمادهای ضد پشه استفاده می‌کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان