[فعل]

appareiller

/apaʁɛjˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: appareillé] [حالت وصفی: appareillant] [فعل کمکی: avoir ]

1 (کشتی را) برای حرکت آماده کردن

  • 1.Appareiller un navire
    1. ناو را برای حرکت آماده کردن

2 بندر را ترک کردن (کشتی) حرکت کردن، عزیمت کردن

  • 1.Nous appareillâmes le lendemain pour retourner en Angleterre
    1. ما فردا بندر را ترک می‌کنیم تا به انگلستان برگردیم.

3 (باهم) جفت کردن جفت و جور کردن

  • 1.Appareiller des pierres
    1. سنگ‌ها را با هم جفت و جور کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان