[فعل]

assaisonner

/asɛzɔne/
فعل گذرا
[گذشته کامل: assaisonné] [حالت وصفی: assaisonnant] [فعل کمکی: avoir ]

1 چاشنی زدن ادویه زدن

  • 1.Un bon cuisinier assaisonne bien.
    1. یک آشپز خوب به خوبی ادویه می‌زند.
  • 2.Vous pouvez assaisonner la soupe.
    2. شما می‌توانید به سوپ ادویه بزنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان