Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . بیمه
2 . اعتماد به نفس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
l'assurance
/asyʀɑ̃s/
قابل شمارش
مونث
1
بیمه
1.Je vais prendre l'assurance automobile.
1. بیمه ماشین را خواهم گرفت.
2
اعتماد به نفس
1.Il a beaucoup étudié et a l'assurance nécessaire pour réussir.
1. او خیلی مطالعه کرده است و اعتماد به نفس کافی برای موفق شدن را دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
assurage
assurable
assumer
assujettir
assujetti
assurance annulation
assurance auto
assurance tous risques
assurance-crédit
assurance-vie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان