[اسم]

l'assurance

/asyʀɑ̃s/
قابل شمارش مونث

1 بیمه

  • 1.Je vais prendre l'assurance automobile.
    1. بیمه ماشین را خواهم گرفت.

2 اعتماد به نفس

  • 1.Il a beaucoup étudié et a l'assurance nécessaire pour réussir.
    1. او خیلی مطالعه کرده است و اعتماد به نفس کافی برای موفق شدن را دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان