[حرف اضافه]

auprès

/opʁˈɛ/

1 نزدیک

مترادف و متضاد près
auprès quelque chose
نزدیک چیزی
  • 1. Elle veut déménager pour être auprès de ses amis.
    1. می‌خواهد اسباب‌کشی کند تا نزدیک دوستانش باشد.
  • 2. venez vous asseoir auprès de moi.
    2. بیایید نزدیک من بنشینید.

2 از [حرف اضافه برخی افعال]

مترادف و متضاد de
se renseigner auprès de...
از... خبر گرفتن
  • 1. Est-ce que je peux me renseigner auprès d'elle ?
    1. می‌توانم از او خبری بگیرم؟
  • 2. Je me renseigne auprès de Deborah au sujet des longues files de personnes attendant.
    2. من درباره صف‌های طولانی و منتظر از دوبورا خبر گرفتم.

3 در مقایسه با در برابر

مترادف و متضاد à côté de en comparaison de
auprès de quelque chose
در برابر با چیزی
  • 1. Auprès de ce que tu as dit, je n'ai rien dit.
    1. در برابر چیزی که گفتی، من چیزی نگفتم.
  • 2. Ce service n'est rien auprès de ce qu'il a fait pour moi.
    2. این کار در برابر کاری که او برایم کرد، هیچ چیز نیست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان