1.Beaucoup d'enfants étaient là, et aussi quelques parents.
1.
بچههای زیادی و همچنین چند تا پدر و مادر آنجا بودند.
2.J'ai un frère et une sœur aussi.
2.
من یک برادر و یک خواهر هم دارم.
3.J’aimerais aussi que tu achètes le journal.
3.
من هم دوست دارم که تو روزنامه را بخری.
moi/toi/nous... aussi
من/تو/ما... هم همینطور
Il partira demain, moi aussi.
او فردا خواهد رفت، من هم همینطور.
2
به اندازه
مثل، به همان اندازه
aussi... que
هم/به اندازه
1.
Aussi surprenant que cela paraisse.
1.
به همان اندازه عجیب که میتوانست به نظر برسد.
2.
Elle peut le faire aussi bien que moi.
2.
او به اندازه من خوب انجامش میدهد.
3.
Il est aussi grand que moi.
3.
او به اندازه من قدبلند است. [او هم قد من است.]
ترکیب aussi... que
در قیاس همپایه از این ترکیب استفاده میکنیم که نشاندهنده میزان برابر کمیت و کیفیت هر دو صفت است.
il est aussi grand que moi = او همقد من است. ترجمه تحتاللفظی آن: او هم اندازه من بلند است.
3
آنقدر
آن چنان
مترادف و متضاد
si
tellement
quelque chose d'aussi bon/garnd/mauvais...
آن چنان خوب/بزرگ/بد...
1.
Elle n’avait jamais rien mangé d’aussi bon.
1.
او چیزی آن چنان خوب نخورده بود.
2.
Nous ne le savions pas aussi riche.
2.
فکر نمیکردیم آنقدر ثروتمند باشند.
[حرف ربط]
aussi
/osi/
4
به همین دلیل
به همین علت، به همین خاطر، از همین رو
مترادف و متضاد
c'est pourquoi
Aussi + verbe + sujet
به همین دلیل + فعل + فاعل
1.
Aussi ai-je immédiatement fait appel à ses services.