[قید]

aussi

/osi/
غیرقابل مقایسه

1 همچنین هم، نیز

مترادف و متضاد de même également en plus non plus
  • 1.Beaucoup d'enfants étaient là, et aussi quelques parents.
    1. بچه‌های زیادی و همچنین چند تا پدر و مادر آنجا بودند.
  • 2.J'ai un frère et une sœur aussi.
    2. من یک برادر و یک خواهر هم دارم.
  • 3.J’aimerais aussi que tu achètes le journal.
    3. من هم دوست دارم که تو روزنامه را بخری.
moi/toi/nous... aussi
من/تو/ما... هم همینطور
  • Il partira demain, moi aussi.
    او فردا خواهد رفت، من هم همینطور.

2 به اندازه مثل، به همان اندازه

aussi... que
هم/به اندازه
  • 1. Aussi surprenant que cela paraisse.
    1. به همان اندازه عجیب که می‌توانست به نظر برسد.
  • 2. Elle peut le faire aussi bien que moi.
    2. او به اندازه من خوب انجامش می‌دهد.
  • 3. Il est aussi grand que moi.
    3. او به اندازه من قدبلند است. [او هم قد من است.]
ترکیب aussi... que
در قیاس هم‌پایه از این ترکیب استفاده می‌کنیم که نشاندهنده میزان برابر کمیت و کیفیت هر دو صفت است.
il est aussi grand que moi = او هم‌قد من است. ترجمه تحت‌اللفظی آن: او هم اندازه من بلند است.

3 آنقدر آن چنان

مترادف و متضاد si tellement
quelque chose d'aussi bon/garnd/mauvais...
آن چنان خوب/بزرگ/بد...
  • 1. Elle n’avait jamais rien mangé d’aussi bon.
    1. او چیزی آن چنان خوب نخورده بود.
  • 2. Nous ne le savions pas aussi riche.
    2. فکر نمی‌کردیم آنقدر ثروتمند باشند.
[حرف ربط]

aussi

/osi/

4 به همین دلیل به همین علت، به همین خاطر، از همین رو

مترادف و متضاد c'est pourquoi
Aussi + verbe + sujet
به همین دلیل + فعل + فاعل
  • 1. Aussi ai-je immédiatement fait appel à ses services.
    1. به همین دلیل من فوراً به سرویس آنها زنگ زدم.
  • 2. Aussi as-t-elle envoyé un mél.
    2. به همین دلیل ایمیلی فرستاده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان