[اسم]

l'avion

/avjɔ̃/
قابل شمارش مذکر
[جمع: avions]

1 هواپیما

مترادف و متضاد aéronef aéroplane
  • 1.Attendez-moi, je prends l'avion et j'arrive.
    1. منتظرم باشید، هواپیما می‌گیرم و می‌آیم.
  • 2.Notre avion est maintenant au-dessus de la Méditerrané.
    2. هواپیمای ما اکنون بر فراز (دریای) "مدیترانه" است.
aller en avion
با هواپیما رفتن
  • Il est allé en Italie en avion.
    او با هواپیما به ایتالیا رفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان