[فعل]

bûcher

/byʃe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: bûché] [حالت وصفی: bûchant] [فعل کمکی: avoir ]

1 بسیار درس خواندن مطالعه کردن، با جدیت درس خواندن

مترادف و متضاد bosser plancher
  • 1.Cet étudiant bûche en prévision de son examen.
    1. این دانشجو امتحانش فکر می‌کند و با جدیت درس می‌خواند.
  • 2.J'ai bûché pour cet examen.
    2. من برای این امتحان، بسیار درس خواندم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان