[اسم]

la banque

/bɑ̃k/
قابل شمارش مونث
[جمع: banques]

1 بانک

مترادف و متضاد établissement financier institut financier
  • 1.Mon est directeur d'une banque.
    1. پدرم مدیر یک بانک است.
  • 2.Vous devez avoir un compte en banque.
    2. شما باید یک حساب در بانک [حساب بانکی] داشته باشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان