[اسم]

le bateau

/bato/
قابل شمارش مذکر
[جمع: bateaux]

1 کشتی قایق

مترادف و متضاد navire vaisseau
  • 1.On doit trouver un bateau dans ce village.
    1. باید قایقی در این دهکده گیر بیاوریم.
  • 2.Un bateau part du port samedi.
    2. یک کشتی (روز) شنبه از بندر عازم می شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان