[اسم]

la biodiversité

/bjodivɛʀsite/
قابل شمارش مونث

1 تنوع زیستی

  • 1.Il protège la biodiversité de ce milieu.
    1. او از تنوع زیستی این محیط محافظت می‌کند.
  • 2.Le Costa Rica concentre 6 % de la biodiversité mondiale.
    2. "کاستاریکا" 6% از تنوع زیستی جهان را (در خود) متمرکز کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان