Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . بورگنیایی (اهل بورگنی)
2 . (فرد) بورگنیایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
bourguignon
/buʀgiɲɔ̃/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: bourguignonne]
[جمع مونث: bourguignonnes]
[جمع مذکر: bourguignons]
1
بورگنیایی (اهل بورگنی)
1.J'adore le bœuf bourguignon.
1. من عاشق (گوشت) گاو بورگنیایی هستم.
2.Je suis fier d'être un Bourguignon.
2. من به بورگنیایی بودنم افتخار می کنم.
"بورگنی" کجاست؟
بورگونی-فرانش-کنته (به فرانسوی: Bourgogne-Franche-Comté) از نواحی فرانسه است که در ۲۰۱۶ با ادغام بورگونی، و فرانش-کنته به وجود آمده است.
[اسم]
le Bourguignon
/buʀgiɲɔ̃/
قابل شمارش
مذکر
[مونث: Bourguignonne]
2
(فرد) بورگنیایی
اهل بورگنی
1.Ce Bourguignon est très fier de sa région.
1. این (فرد) بورگنیایی به منطقهاش خیلی مفتخر است.
"بورگنی" کجاست؟
بورگونی-فرانش-کنته (به فرانسوی: Bourgogne-Franche-Comté) از نواحی فرانسه است که در ۲۰۱۶ با ادغام بورگونی، و فرانش-کنته به وجود آمده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
bourgogne
bourgeonner
bourgeon
bourgeoisie
bourgeois
bourrage
bourrasque
bourratif
bourre
bourreau
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان