[اسم]

le bricolage

/bʀikɔlaʒ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: bricolages]

1 خرده کاری تعمیر جزیی

  • 1.Mon père adore faire du bricolage dans le garage.
    1. پدرم عاشق انجام دادن تعمیرات جزیی [خرده کاری] در گاراژ است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان