[اسم]

le canon

/kanɔ̃/
قابل شمارش مذکر

1 توپ (جنگی)

  • 1.Le canon de votre arme a explosé.
    1. توپ ارتش شما منفجر شد.
  • 2.Pour défendre la place les militaires installent leurs canons.
    2. سربازان برای دفاع از ناحیه توپ‌‌هایشان را جاسازی می‌کنند.

2 لوله (اسلحه)

3 معیار الگو، نمونه

  • 1.Cette fille ne correspond pas tout à fait aux canons actuels de la beauté.
    1. این دختر هیچ ارتباطی با معیارهای کنونی زیبایی ندارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان