Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . سوخت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le carburant
/kaʀbyʀɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
سوخت
1.Certains moteurs utilisent le gazole comme carburant.
1. برخی موتورها از گازوئیل به عنوان سوخت استفاده میکنند.
2.La voiture commence à manquer de carburant.
2. اتومبیل شروع به کم آوردن سوخت کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
carbonisé
carboniser
carbonique
carbone
caraïbes
carburateur
carburer
carcan
carcasse
carcéral
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان