[فعل]

caresser

/kaʀese/
فعل گذرا
[گذشته کامل: caressé] [حالت وصفی: caressant] [فعل کمکی: avoir ]

1 نوازش کردن

  • 1.Elle caresse le chat sur ses genoux.
    1. او گربه را روی زانوهایش نوازش می‌کند.
  • 2.La mère caressait son bébé tendrement.
    2. مادر بچه‌اش را به آرامی نوازش می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان