[قید]

cependant

/s(ə)pɑ̃dɑ̃/
غیرقابل مقایسه

1 با این حال باری، با این وجود

  • 1.Cependant, minuit sonne et il doit faire un effort.
    1. باری، ساعت نیمه شب به صدا در می‌آید و او باید دست به تلاشی بزند.
  • 2.Il étudie beaucoup et cependant il s'inquiète pour l'examen.
    2. او خیلی مطالعه می‌کند [درس می‌خواند] و با این حال برای امتحان نگران است.
  • 3.Mon train a du retard. Cependant, j'arriverai assez tôt.
    3. قطارم تاخیر دارد؛ با این وجود من خیلی زود خواهم رسید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان