[اسم]

le chagrin

/ʃagʀɛ̃/
قابل شمارش مذکر

1 غم اندوه

  • 1.Le chagrin m'écrasait.
    1. غم مرا از پا درآورده بود.
  • 2.Ma tante a eu beaucoup de chagrin à la mort de son chat.
    2. عمه‌ام هنگام مرگ گربه‌اش اندوه زیادی داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان