Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . کلاس
2 . تشخص
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la classe
/klɑs/
قابل شمارش
مونث
1
کلاس
1.Le professeur a partagé la classe en deux groupes.
1. استاد کلاس را به دو گروه تقسیم کرده است.
2.Nous sommes dans la classe.
2. ما در کلاس هستیم.
2
تشخص
کلاس (شخصیتی و ظاهری)
1.Cette actrice s'habille avec classe et élégance.
1. این بازیگر با کلاس و شیک لباس میپوشد.
2.Cette femme a beaucoup de classe : elle est toujours bien habillée.
2. این زن خیلی تشخص دارد، او همیشه خوب لباس میپوشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
clarté
clarisse
clarinette
clarifier
clara
classe affaires
classe défavorisée
classe moyenne
classe ouvrière
classe populaire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان