Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . (مربوط به) دانشکده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
collégial
/kɔleʒjal/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: collégiale]
[مذکر قبل از حرف صدادار: collégial]
[جمع مونث: collégiales]
[جمع مذکر: collégiaux]
1
(مربوط به) دانشکده
دانشکدهای
1.Direction collégiale.
1. مدیریت دانشکده.
2.Le report de la réunion à le semaine suivante fut une décision collégiale.
2. گزارش جلسهی هفتهی آتی یک تصمیم (مربوط به) دانشکده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
collègue
collège
collyre
colloque
collision
collégien
colmater
coloc
colocataire
colocation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان