[اسم]

le concours

/kɔ̃kuʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: concours]

1 آزمون ورودی کنکور

  • 1.Il n'a pas été reçu au concours de cette école.
    1. او در آزمون ورودی این مدرسه پذیرفته نشده است.
  • 2.Ma sœur a passé un concours avant d'être admise à la faculté de médecine.
    2. خواهرم قبل از پذیرفته شدن در دانشکده پزشکی یک آزمون ورودی گذرانده است.

2 رقابت مسابقه

  • 1.Elle a gagné le concours de chant.
    1. او در رقابت خوانندگی برنده شده است.
  • 2.Il y aura un concours dimanche.
    2. یکشنبه مسابقه‌ای خواهد بود [برگزار خواهد شد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان