[اسم]

la coopérative

/k(ɔ)ɔpeʀativ/
قابل شمارش مونث

1 شرکت تعاونی

  • 1.Ces agriculteurs produisent pour la coopérative.
    1. این کشاورزان برای شرکت تعاونی تولید می‌کنند.
  • 2.Une coopérative est gérée par ses membres.
    2. یک شرکت تعاونی توسط اعضایش اداره می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان