Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . پوست (گردو، فندق و ...)
2 . صدف خوراکی
3 . بدنهی کشتی
4 . قاب محافظ تلفن همراه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la coque
/kɔk/
قابل شمارش
مونث
1
پوست (گردو، فندق و ...)
1.Poussin qui brise sa coque.
1. جوجهای که پوسته (تخمش) را میشکند.
2
صدف خوراکی
1.J'adore la coque.
1. من عاشق صدف خوراکی هستم.
3
بدنهی کشتی
1.Bateau à une, plusieurs coques.
1. کشتی با یک یا چندین بدنه
4
قاب محافظ تلفن همراه
تصاویر
کلمات نزدیک
coq gaulois
coq
copyright
coprésident
copropriété
coquelet
coquelicot
coquelicots
coqueluche
coquet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان