[اسم]

la coque

/kɔk/
قابل شمارش مونث

1 پوست (گردو، فندق و ...)

  • 1.Poussin qui brise sa coque.
    1. جوجه‌ای که پوسته (تخمش) را می‌شکند.

2 صدف خوراکی

  • 1.J'adore la coque.
    1. من عاشق صدف خوراکی هستم.

3 بدنه‌ی کشتی

  • 1.Bateau à une, plusieurs coques.
    1. کشتی با یک یا چندین بدنه

4 قاب محافظ تلفن همراه

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان