Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . جاری شدن
2 . غرق کردن
3 . ورشکسته شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
couler
/kule/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: coulé]
[حالت وصفی: coulant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
جاری شدن
جریان داشتن
1.L'eau ne coule pas parce qu'il y a un nœud dans le tuyau.
1. آب جاری نمیشود چونکه گرفتگی در لوله وجود دارد.
2.La Seine coule à Paris.
2. رود "سن" در "پاریس" جریان دارد.
2
غرق کردن
1.C'est un sous-marin qui a coulé ce cuirasser.
1. این یک زیردریایی است که این نبردناو را غرق کرده است.
3
ورشکسته شدن
informal
1.La boîte a coulé et j'ai perdu mon job.
1. شرکت ورشکسته شد و من کارم را از دست دادم.
تصاویر
کلمات نزدیک
coulant
couiner
couffin
couette
couenne
couleur
couleurs primaires
couleurs secondaires
couleuvre
coulissant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان