3.
J'ai coupé le poulet en deux et l'ai mis au four.
3.
مرغ را به دو قسمت برش دادم و در فر گذاشتم.
2
کوتاه کردن (مو، ناخن)
(se couper)
(se faire) couper les cheveux/les ongles...
موها/ناخنهای ... خود را کوتاه کردن
1.
Je me fait couper les cheveux.
1.
موهایم را کوتاه کردم.
2.
Mes ongles sont trop longs : il faut que je me les coupe.
2.
ناخنهایم خیلی بلند هستند، من باید آنها را کوتاه کنم.
این فعل به معنی کوتاه کردن مو و ناخن است وقتی خود فاعل آن را انجام میدهد. اگر مو و ناخن را آرایشگر یا فرد دیگری کوتاه میکند و ما نمیخواهیم به او اشاره کنیم باید از se faire couper استفاده کرد.
3
خود را زخمی کردن
(قسمتی از بدن) خود را بریدن
(se couper)
1.Pierre s'est coupé en travaillant avec une scie.
1.
پییر خودش را موقع کار کردن با اره زخمی کرد.
se couper à la main/au doigt/...
انگشت/دست...خود را بریدن
Elle s'est coupée au doigt.
او انگشت خود را بریده است.
4
بریدن (کامپیوتر)
couper un fichier/un dossier...
فایلی/پوشه...را بریدن
Copier et couper un fichier
کپی کردن و بریدن یک فایل
5
بریدن (ورق بازی)
couper l'as de pique/l’as de trèfle/le roi de carreau...