[صفت]

couvert

/kuvɛʀ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: couverte] [جمع مونث: couvertes] [جمع مذکر: couverts]

1 پوشیده (ابری)

  • 1.Le ciel couvert annonce l'orage.
    1. هوای ابری خبر از توفان می دهد.
  • 2.Le temps couvert
    2. هوای ابری [هوای گرفته]
  • 3.Les enfants sont revenus du jardin tout couverts de boue.
    3. بچه‌ها کاملا پوشیده از گل و لای از باغ برگشته‌اند.
[اسم]

le couvert

/kuvɛʀ/
قابل شمارش مذکر

2 لوازم سفره (غذا)

  • 1.Chéri, mets le couvert s'il te plaît.
    1. عزیزم، لطفا لوازم سفره را بچین.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان