[اسم]

la crèmerie

/kʀɛmʀi/
قابل شمارش مونث
[جمع: crèmeries]

1 لبنیات فروشی لبنیاتی

  • 1.Ses parents possédaient une crèmerie.
    1. پدر و مادرش یک لبنیات فروشی دارند.
  • 2.Une crèmerie vient d'ouvrir juste à côté.
    2. یک لبنیات فروشی به تازگی درست این بغل باز کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان