[اسم]

le crabe

/kʀɑb/
قابل شمارش مذکر

1 خرچنگ

  • 1.Ils font une merveilleuse salade au crabe.
    1. آنها سالاد خرچنگ فوق العاده ایی درست می کنند.
  • 2.Le pêcheur a attrapé des crabes dans son filet.
    2. ماهیگیر خرچنگ ها را در تورش گیر انداخته است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان