[اسم]

la déduction

/dedyksjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 استدلال دلیل و برهان

2 کسر کم کردن

  • 1.Après déduction de ses frais, son bénéfice n'est pas énorme.
    1. بعد از کم کردن خرج‌هایش، سودش زیاد نیست.
  • 2.Une déduction fiscale.
    2. کسر مالیات.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان