[فعل]

défoncer

/defɔ̃se/
فعل گذرا و ناگذر

1 شکستن خرد شدن، تکه تکه شدن

2 شخم عمیق زدن

  • 1.Ces chemins sont défoncés.
    1. این راهها [مسیرها] شخم عمیق شده شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان