[اسم]

le dépannage

/depanaʒ/
قابل شمارش مذکر

1 تعمیر

  • 1.Il appelle le garagiste pour le dépannage de sa voiture.
    1. او برای تعمیر ماشینش به مکانیک [تعمیرکار] زنگ میزند.

2 رفع مشکل رفع گرفتاری، حل مسئله

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان