[فعل]

se dérouler

/deʀule/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: déroulé] [حالت وصفی: déroulant] [فعل کمکی: être ]

1 اتفاق افتادن روی دادن

مترادف و متضاد avoir lieu se passer
  • 1.L'action de ce film se déroule en Égypte.
    1. ماجرای فیلم در "مصر" اتفاق می‌افتد.
  • 2.La réforme se déroulera progressivement.
    2. اصلاحات به تدریج روی خواهد داد.

2 باز کردن (چیز لوله شده) گستردن (dérouler)

مترادف و متضاد défaire dévider étaler
Dérouler une corde/un tuyau
طنابی/شلنگ آب‌پاشی را باز کردن
  • Les pompiers a déroulé le tuyau.
    آتش‌نشانان شلنگ را باز کردند.

3 مرور کردن [استعاره‌ای] (dérouler)

مترادف و متضاد développer offrir Passer en revue
Dérouler quelque chose
چیزی را مرور کردن
  • Cette émission déroule les événements marquants du xxe siècle
    این برنامه اتفاقات مهم قرن بیستم را مرور می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان