[فعل]

dévaster

/devastˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: dévasté] [حالت وصفی: dévastant] [فعل کمکی: avoir ]

1 ویران کردن خراب کردن، تخریب کردن

  • 1.Les barbares dévastaient les pays qu'ils envahissaient.
    1. بربرها کشورهایی را که فتح کردند ویران کردند.

2 بهم ریختن نظم (جایی را) بهم ریختن

  • 1.L'amour dévaste les âmes où il règne.
    1. عشق در هر روحی خانه کند آن جا را بهم می‌ریزد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان