[فعل]

dézinguer

/dezɛ̃ge/
فعل گذرا
[گذشته کامل: dézingué] [حالت وصفی: dézinguant] [فعل کمکی: avoir ]

1 روی (نوعی فلز) زدایی کردن آبکاری معکوس انجام دادن

  • 1.On utilise la soude et l’électrolyse pour dézinguer.
    1. ما برای روی‌زدایی کردن از سود سوز‌آور و الکترولیز استفاده می‌کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان