[اسم]

la dame

/dam/
قابل شمارش مونث
[جمع: dames]

1 خانم بانو

  • 1.Cette jeune dame prétend avoir des informations.
    1. این خانم جوان ادعا می کند اطلاعاتی دارد.
  • 2.Ma mère a toujours été une dame élégante.
    2. مادرم همیشه یک خانم شیک بوده است.

2 بی‌بی (ورق)

  • 1.carte de dame
    1. ورق بی‌بی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان