[فعل]

se différencier

/difeʀɑ̃sje/
فعل بی قاعده فعل بازتابی
[گذشته کامل: différencié] [حالت وصفی: différenciant] [فعل کمکی: être ]

1 متمایز شدن

  • 1.L'autruche se différencie des autres oiseaux par le fait qu'elle ne vole pas.
    1. شترمرغ با دیگر پرندگان از جهت این حقیقت متمایز می‌شود که نمی‌تواند پرواز کند.
  • 2.Les Hommes se distinguent des animaux par la parole.
    2. انسان‌ها توسط قدرت تکلم از حیوانات متمایز می‌شوند.

2 متمایز کردن تمیز دادن، تفکیک کردن (différencier)

  • 1.Ce qui différencie le singe de l'homme.
    1. این چیزی است که میمون را از آدم متمایز می‌کند.
  • 2.Les poumons différencient les mammifères des poissons.
    2. شش‌ها پستانداران را از ماهی‌ها متمایز می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان