[عبارت]

dire du mal

/dˈiʁ dy- mˈal/

1 بد کسی را گفتن پشت سر کسی بد گفتن

  • 1.Je ne veux pas dire du mal des morts.
    1. نمی‌خواهم پشت سر مرده‌ها بد بگویم.
  • 2.Monsieur le Président, nous savons que les libéraux aiment dire du mal de l'économie canadienne.
    2. آقای رئیس جمهور می‌دانیم که لیبرال‌ها دوست دارند بد اقتصاد کانادایی را بگویند.
  • 3.Tu peux dire du mal d'elle.
    3. می‌توانی بد او را بگویی.
عبارت متضاد با عبارت بالا dire du bien «خوب کسی را گفتن» است.
مثال: Il dit du bien de Mathilde. به معنی « او خوب ماتیلد را می‌گوید.»
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان