Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . قطع کردن (برق)
2 . (جسما یا از نظر روانی) بیمار شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
disjoncter
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
قطع کردن (برق)
از کار انداختن
2
(جسما یا از نظر روانی) بیمار شدن
درهم شکسته شدن
تصاویر
کلمات نزدیک
disjoindre
disgrâce
disgracieux
diseur
discuté
disjoncteur
dislocation
disloquer
disparate
disparaître
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان