[عبارت]

donner le feu vert

/dɔne lə fø vɛʁ/

1 آزادی عمل دادن

  • 1.Comment il a osé donner le feu vert à ce casseur ?
    1. او چگونه جرات کرده است به این خرابکار آزادی عمل بدهد؟
  • 2.La mairie m’a donné le feu vert ! Je vais commencer les travaux.
    2. شهرداری به من آزادی عمل داده است! من کارها را شروع خواهم کرد (به زودی)!
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "دادن چراغ سبز" است که در حقیقت کنایه از "آزادی عمل دادن" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان