[عبارت]

du fait de

1 به‌خاطر

  • 1.Du fait de mon retard, j'ai manqué mon rendez-vous.
    1. به‌خاطر تاخیرم قرارم را از دست دادم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان