[فعل]

empester

/ɑ̃pɛste/
فعل گذرا
[گذشته کامل: empesté] [حالت وصفی: empestant] [فعل کمکی: avoir ]

1 بدبو کردن بوی (چیزی را) دادن

  • 1.Après la pêche, mon père empeste le poisson.
    1. بعد از ماهیگیری، پدرم بوی ماهی می‌دهد.
  • 2.Ces ordures qui brûlent empestent le village.
    2. این زباله‌ها که می‌سوزند دهکده را بدبو می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان