[عبارت]

en vouloir à quelqu'un

/ɑ̃ vulwaʁ a kɛlkɛ̃/

1 از کسی دلخور بودن

  • 1.Julie en veut à son frère d'avoir oublié son anniversaire.
    1. "ژولی" از برادرش دلخور است که تولد او را فراموش کرده است.
  • 2.La vie est trop courte pour en vouloir à quelqu'un.
    2. زندگی برای دلخور بودن از کسی بسیار کوتاه است. [ارزش دلخوری ندارد.]
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "چیزی از کسی خواستن" یا "چیزی از کسی طلب کردن" است که کنایه از "از کسی دلخور بودن" و یا " از کسی ناراحت بودن" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان