[صفت]

endommagé

/ɑ̃dɔmaʒe/
قابل مقایسه

1 آسیب دیده خراب، خسارت دیده

  • 1.L'ordinateur ne peut pas ouvrir le fichier endommagé.
    1. کامپیوتر نمی‌تواند فایل خراب را باز کند.
  • 2.La porte endommagée sera remplacée la semaine prochaine.
    2. درب آسیب دیده هفته‌ی آینده جایگزین خواهد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان