[فعل]

entreposer

/ɑ̃tʀəpoze/
فعل گذرا
[گذشته کامل: entreposé] [حالت وصفی: entreposant] [فعل کمکی: avoir ]

1 انبار کردن

  • 1.J'entrepose mon bois de chauffage.
    1. من هیزمم را انبار می‌کنم.
  • 2.L'agriculteur entrepose les céréales dans un silo.
    2. کشاورز غلات را در سیلو انبار می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان